Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «طرفداری»
2024-05-08@22:31:37 GMT

لیست اصطلاحات فوتبال در ایران

تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۳۹۱۳۵

لیست اصطلاحات فوتبال در ایران

آنچه در ادامه می‌خوانید، یک خاطره‌بازی مفصل است. 

طرفداری - پیش‌ازاین، مطلبِ اصطلاحات فوتبالی انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی و اسپانیایی را کار کردیم. این بین، نکته این بود که گنجینه‌ی خاصی از کلماتی که بین فوتبال‌دوستان ایرانی رواج داشته و دارد، وجود نداشت. فوتبال در زمین‌های خاکی، چیزی تقریباً مرده است و به همین دلیل، بسیاری از مفاهیمی که در ادامه می‌خوانید دیگر کاربرد ندارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هدف، چیزی جز خاطره‌بازی نیست و امید است که لذت ببرید. 

به‌طورقطع، این محتوا که تنها مرجع آن حافظه‌ی چند سی‌وچند ساله و بیست‌وچند ساله است، خالی از ایراد نیست. امید است که با کمک شما عزیزان و پیشنهاداتتان در بخش کامنت‌ها، بتوانیم هرچه بیشتر این محتوا را تکمیل کنیم.

به جز اصطلاحاتی که پیشنهاد می‌کنید یا توصیه‌ای در مورد اصلاح آنها انجام می‌دهید، اگر خاطره‌ای از آن دوران مربوط به این اصطلاحات دارید، در کامنت‌ها توضیح دهید تا با اسم خودتان به این مطلب اضافه شود. 

اصطلاحات استپ سینه

به استپِ توپ با سینه گفته می‌شود. بازیکنی که مهارت دارد، می‌تواند با خم‌کردن بدن، توپ را در نقطه‌ی خوبی به زمین بیاورد و یا اگر خیلی تکنیکی باشد، می‌تواند با استپ سینه، حریف را جا بگذارد. 

بکار بزن

وقتی در جریان بازی، به بازیکن هم‌دسته در جریان بازی پاس می‌دهید که توپ را بکارد (در نقطه‌ای خوب نسبت به دروازه) که شما شوت بزنید. در فوتسال کاربرد بیشتری داشت. با همکاری خوب بین دو نفر، می‌توانست باعث زدن گل‌های زیبا شود. 

پاس دیواری

وقتی امکانات به شکلی نبود که چیزی جز کوچه را به‌عنوان زمین فوتبال داشته باشیم، دیوار جزئی از بازی می‌شد. به این صورت یک-دو کردن می‌توانست با کمک دیوار، منجر به گذشتن از بازیکن حریف شود. همین‌طور دیوار می‌توانست مسیر یک شوت بد را تغییر دهد و آن را درون دروازه جا دهد. 

تیم بیرونی

بچه زیاد و امکانات کم بود. به همین دلیل، لازم بود که نفرات به چند تیم تقسیم شوند. بازی‌ها معمولاً به صورت تک گُله برگزار می‌شد و تیمی که بیرون نشسته بود، جای تیمِ بازنده‌ی بازی قبل به بازی می‌آمد. 

پاس تو در

پاس در عمق دفاع حریف. حالتی که مهاجم فرار کرده و هافبک، پاس را از بین مدافعان یا از سمتی که مدافع انتظار ندارد، به سمت دروازه ارسال می‌کند. 

پاس‌کاری

پاس‌دادن بازیکنان به هم. ازآنجاکه در زمین‌های خاکی، تکروی شیوه‌ی اصلی بود، کسی که پاس می‌داد یا خوب پاس می‌داد، گزینه‌ای خوب در یارکشی بود. 

مرده‌خوری

نوعی گل‌زنی که چندان دلچسب نیست و با سوءاستفاده از شرایط یا به صورت شانسی اتفاق گرفته است. مثلاً دروازه‌بان شوت را برگشت می‌دهد و بازیکنی اتفاقی آنجا ایستاده، به‌راحتی توپ را گل می‌کند. در بازی‌هایی که بازیکنان به کیفیت فوتبال خود مغرور بودند، ترجیح می‌دادند در چنین شرایطی گل نزنند و توپ را به سمت دروازه‌ی خودی به یکی از بازیکنان هم‌دسته پاس بدهند. به بازیکنی که چنین گل‌هایی می‌زد، «لاشخور» گفته می‌شد.

توپ رو سوت کردن

یعنی زدن ضربه‌ای محکم به زیر توپ که انگار توپ سوت می‌کشد و دور می‌شود. 

سه‌جاف دروازه

کنج بالای دروازه، جایی که دو تیرک در هم می‌روند. گل زدن به آن نقطه، امتیاز ویژه‌ای محسوب می‌شد؛ چون مستلزم کیفیت شوت‌زنی بالایی بود. 

زیرتاقی

درحالی‌که سه‌جاف، به کنج بالا می‌گفتند، زیرتاقی ضربه‌ای به زیر سقف دروازه (یعنی مرکز دروازه، بالا) بود. ضربه‌ی سختی بود که می‌توانست گل‌های زیبایی بسازد. کسی که چنین گلی می‌زد، معمولاً خیلی خوشحالی می‌کرد.

گدابری

به تیمی که بدون شایستگی و با خوش‌شانسی برنده‌ی مسابقه می‌شد، این را می‌گفتند. در دوره‌ی پیش از محاسبه‌ی xG، حسِ بازیکنان ملاک بود که چه تیمی شایسته‌ی برد است و چه تیمی نه! 

سوتی 

در مورد اینکه این کلمه از کجا وارد زبان شد، کمی بحث وجود دارد. یک گزاره این است که به چون با خطا (اشتباه) بازیکن، داور سوت می‌زند؛ پس هر اشتباهی را سوتی فرض کرده‌اند. گزاره دیگر این است که کسی که اشتباه می‌کند، سوت‌زنان (انگار اتفاقی نیفتاده) دور می‌شود. 

خوره 

کسی که پاس نمی‌دهد. معمولاً این بازیکنان حتی اگر همه‌ی گل‌ها را می‌زدند، باز چندان محبوبیتی در یارکشی نداشتند؛ مگر اینکه خود کاپیتان می‌شدند.

هند پنالتی

به فریاد و اعتراض ادا می‌شد. وقتی بود که خطای هند در محوطه‌ی تخیلی جریمه اتفاق می‌افتاد، یا حداقل به نظر تیم مهاجم این‌طور آمده بود. ازآنجاکه داور وجود نداشت، مراحل دیپلماسی برای قبول هند از سوی تیم مدافع آغاز می‌شد. آن «ی» انتهایی معمولاً حذف می‌شد؛ چون وقت طلا بود و به شکل «هند پنالت» و گاه حتی «هند پنارت» ادا می‌شد. 

پاس اول

پاس اول بازی که داده می‌شد، تا زمان لمس توپ توسط بازیکن دوم، تیم دیگر اجازه‌ی گرفتن توپ را نداشت. 

گل تیر تخته‌ای

گلی که انگار دری به تخته‌ای خورده و وارد دروازه شده است. گل شانسی. گلی که تلاش زیادی برای زدنش صورت نگرفته و با بخت بلند به ثمر رسیده است. 

سِند

برای شروع بازی، بعضی وقت‌ها گفته می‌شد «سِند» را بزن!

تا دم اذون

ازآنجاکه صدای اذان مغرب ابتدای تاریکی شب بود و خبری از نورافکن در زمین‌های خاکی نبود، از اواخر عصر، بازی را با اعلام «تا دم اذون» کش می‌دادند. البته معمولاً دل‌کندن از بازی سخت بود و گاهی حتی به تاریکی شب هم می‌رسیدند. 

کفش میخی

نمونه‌ای قدیمی و بی‌کیفیت از استوکی بود که فوتبالیست‌ها می‌پوشند. مناسب آسفالت نبود اما ما این حرف‌ها حالی‌مان نمی‌شد.

تیمه بلبله

اشاره به اینکه تیم حریف ضعیف است. با چنین اشاره‌ای، خیال هم‌تیمی‌ها را راحت می‌کردند که پیروزی در مشتمان است، نگران نباشید، راحت بازی کنید. 

زانو به زانو

از لحظات تلخی بود که همه تجربه‌ی آن را در فوتبال دارند. وقتی دو بازیکن با سرعت از دو جهت به توپ می‌رسند و زانوهایشان به هم برخورد می‌کند. چیزی بسیار دردناک است که می‌تواند بازی را برای مدتی متوقف کند. 

سیخ کردن

زدن ضربه به زیر توپ؛ طوری که سیخ‌وار بالا برود.

تکل فوتسالی

طوری که فوتسالیست‌ها تکل می‌زدند؛ بدون برخورد به بازیکن حریف و با هدفِ گیر انداختن توپ و حفظ آن. 

چمن دادن گلر

وقتی با گلر تک‌به‌تک شوید، دریبلش کنید و گل بزنید؛ در واقع گلر را چمن داده‌اید. 

رو تیر

وقتی محدودیت زیاد بود و تیر دروازه، آجر بود، حساب و کتاب اینکه توپ داخل بوده یا بیرون، از مسائلی بود که آتش زیر خاکستر وار، هر لحظه می‌توانست منجر به درگیری شود. داوری نبود و باید با دیپلماسی، مشخص می‌شد که توپ‌هایی که به‌اصطلاح رو تیر بودند (به نظر از روی آجر رد شده بودند) را باید داخل بگیریم یا بیرون. 

لایی ۲۵زار

اعداد مختلفی می‌توانست جای 25 در این ترکیب گذاشته شود. معنی خاصی نداشت و هدف تنها تحقیر بازیکنی بود که لایی خورده است. 

دولایه کردن توپ 

توپ‌های پلاستیکی شقایق، یک‌لایه‌شان مفت نمی‌ارزید. توپی سبک بودند که نمی‌شد با آنها درست فوتبال بازی کرد. اصلاً اگر کسی می‌دید با توپ یک‌لایه فوتبال بازی می‌کنید، ممکن بود تا مدت‌ها سوژه شوید. به همین دلیل باید توپ را دولایه و گاه حتی سه‌لایه می‌کردید. این خود، تخصصی بود که هرکس نداشت. باید دو سوراخ به اندازه‌ی سکه در دو گوشه‌ی توپ روبه‌روی هم به وجود می‌آوردید و بعد با یک خط برش، این دو را به هم وصل می‌کردید. با کمی تا زدن و فشار، توپِ سالم را درون توپِ پاره‌شده جا می‌دادید و این‌طور توپ دولایه داشتید. هدف این بود که توپ پاره‌شده آن‌قدر پاره نشود که احتمالِ بیرون افتادن توپ سالم از آن وجود داشته باشد یا هفت‌قرآن در میان، آن توپ نباشد که در برخورد به اشیای موجود در زمین، بترکد یا «پنچر» شود. 

دولایه کردن توپ با علیرضا منصوریان

گیریم‌پا

پا انداختن و زمین‌زدن بازیکنی که در حال دویدن است. 

جِر زدن

زیر بار نرفتنِ بی‌منطق، قبول‌نکردن شکست یا هر چیزی شبیه به این. کسانی که جرزنی می‌کردند معمولاً مورد تنفر قرار می‌گرفتند. ازآنجاکه داور وجود نداشت، معمولاً در خصوص تصمیمات مهم بازی، فرد جرزن زیر بار نمی‌رود و ساز خود را می‌زند. 

استاد اسدی

اشاره به علی‌اکبر استاداسدی، اشاره به گل به خودی است. مدافع سابق تیم ملی، گلی تاریخی به دروازه‌ی عابدزاده در مقدماتی جام جهانی 98 در بازی با ژاپن زد که خوشبختانه داور آن را قبول نکرد. 

کله بارتزی

کله‌ی براق فابین بارتز در جریان جام جهانی 98 بسیار معروف شده بود. آن زمان بچه‌ها را در تابستان کچل می‌کردند و برخی تا حد بارتز، موها را تیغ می‌انداختند تا شبیه گلر آماده‌ی آن روزها شوند.  

دست‌وپازدن

به حالتی گفته می‌شد که گلر در شروع مجدد با پا، توپ را زمین نمی‌انداخت و در همان هوا شوت می‌کرد. مثلاً کاسیاس تکنیک خاص خود را در این زمینه داشت که به بدن خود زاویه می‌داد و بعد به صورت چکشی شروع مجدد را انجام می‌داد. 

شوت آبگوشتی

در فوتبال‌دستی کاربرد داشت. به ضربه‌ای می‌گویند که بازیکن، توپ را پشت پای آدمک گذاشته و با ضربه‌ای هوایی دروازه را باز کرده است. اینکه چطور این کار را می‌کنند، یک مهارت است که با تمرین به دست می‌آید. این‌طور که توپ را بین گلر و مدافع مستقیمش گیر می‌اندازند و کم‌کم بالا می‌آورند تا پشت پای مدافع قرار بگیرد. ممکن است در ابتدای مسابقه یا هرجای آن اعلام شود این ضربه غیرقانونی است. شاید هم اگر ضربه خیلی زیبا می‌شد، دو گل حساب می‌آمد.

استپ یا بازی وایساده

بازی به دلایل متعددی می‌توانست با وجود میل بازیکنان به ادامه‌ی بازی، متوقف شود: توپ به حیاط همسایه می‌افتاد که خطر پارگیِ آن در کمین بود، ممکن بود باران بگیرد، همسایه‌ای از اینکه به چرت عصرگاهی نرسیده با جارو یا شلنگ آب حمله‌ور شود و خطرات بسیاری دیگر. در این حال، با گفتن استپ یا بازی وایساده، سعی می‌کردند متذکر شوند که اگرچه بازی متوقف شده، تمام نشده و در برگشت از همینجا ادامه می‌یابد.

خرس وسط

با اسم آقا وسط هم شناخته می‌شد. تمرینی که قبل از فوتبال گاهی انجام می‌شد. یک نفر (اگر تعداد نفرات زیاد و زمین بزرگ بود می‌توانست چند نفر باشد) در دایره‌ای از باقی بازیکن‌ها قرار می‌گرفت. بازیکن‌ها با پاس و دریبل، باید سعی می‌کردند توپ را بین گروه حفظ کنند و به بازیکن وسط دایره، توپ ندهند. آن بازیکن، توپ را از هر بازیکنی می‌گرفت، جای این دو بازیکن عوض می‌شد. همین تمرین هم گاهی به صورت تیمی انجام می‌شد. 

خیاری

الکی، شانسی. 

خطای فنی

خطای غیر خشن برای متوقف کردن حریف در موقعیت گلزنی. 

علی‌اصغری

بازی شلخته، با اصرار بی‌جا روی سانترهای بی‌هدف. استفاده از بازیکنی قدبلند و فیزیکی در جلوی زمین و ارسال تمام توپ‌ها به صورت هوایی برای او. این نوع فوتبالی بود که تا حد زیادی به علی پروین نسبت می‌دادند. یک‌مرتبه ناصر ابراهیمی، همکارِ همیشگی پروین در پرسپولیس و تیم ملی دراین‌خصوص توضیح داد: 

سال 1337 یا 1336 بود، من حدوداً ۱۶ساله بودم.  تیم دارایی بازیکنی داشت به نام علی‌اصغر لیاقتی. بک وسط دارایی بود. گلرها که شوت می‌زدند او بلند می‌شد و ضربه سر می‌زد. ضربه‌هایش این‌قدر قوی بود که توپ تا پشت 18 قدم حریفان بر می‌گشت. او شوت‌هایش هم همین‌طور بود و دائم زیر توپ می‌زد. توپ‌های آن زمان بین 800 گرم تا یک کیلو وزن داشت، من جلوی علی‌اصغر بازی کردم، وقتی به سمت دروازه حریف توپ به آن سنگینی را شوت می‌زد، از فاصله دور به طرز عجیبی گل می‌شد، همه می‌گفتند ضربه علی‌اصغری، بعد از بازی هم می‌زدند روی شانه‌هایش و می‌گفتند بابا علی اصغرته، این ضربه‌های بلند و سنگین به علی‌اصغری معروف شد تا این که ما می‌خواستیم برای بازی‌های بین‌قاره‌ای با الجزایر بازی کنیم که نماینده آفریقا بود، ما هم قهرمان آسیا با تیم ملی شده بودیم.  البته بعد از 16 سال، سال 69 بود، ما 2 بر یک در تهران بردیم، اما یک گل آنها در خانه ما 2 گل حساب می‌شد، بعد از بازی خبرنگاران خیلی فشار آوردند، گفتند الان اینجا 2 5 3 بازی کردید، یک گل خوردید بازی برگشت چطور می‌خواهید بازی کنید و با چه سیستمی؟ علی آقا هم می‌گفت حالا بازی الان را بپرسید به بازی برگشت چه‌کار دارید، ول کنید؛ اما آنها می‌پرسیدند، یک‌دفعه علی پروین گفت باباجان اصلاً سیستم علی‌اصغری بازی می‌کنیم؛ این‌طوری شد که دیگر بعد از آن هر وقت تیم زیر توپ می‌زد یا بی‌برنامه بود، می‌گفتند سیستم علی‌اصغری علی پروین

دریبل تو گل

وقتی تعداد کم بود، مثل بسکتبال تک‌سبده، با یک دروازه بازی می‌کردیم. این بین هر کس که گل می‌زد، دروازه‌بان بعدی بود. به این کار، گاهی «پنج گله» هم می‌گفتند. بعضی جاها به آن «دریبل گل» و بعضی جاهای دیگر «تک‌ضرب» می‌گفتند. 

گشاد کرد

یک‌جور ضعف تکنیکی است؛ وقتی بازیکن پا به توپ، در کنترل آن موفق عمل نمی‌کند و توپ از پایش فاصله می‌گیرد. 

نخودی

بازیکنی با سطح توانایی پایین که ممکن است گاهی در یک تیم و گاهی در تیمی دیگر بازی کند. ممکن هم بود در دور آخر یارکشی، سر نخواستن او دعوا باشد.

نقطه خجالت

نقطه‌ی وسط زمینه که وقتی گل می‌خورید، توپ را آنجا می‌کارید و بازی را شروع می‌کنید.

فاصله قانونی

موقع ضربه ایستگاهی، فاصله‌ی معین باید رعایت شود. معمولاً این فاصله سه قدم بود. به این مسئله بعضی جاها «راه خدا» می‌گفتند. 

کاشته

ضربه ایستگاهی. خطایی بیرون از محوطه جریمه. 

تهران-اهواز

بین بچه‌های اهواز مشهور بود که اشاره به پاس تو در یا عمقی داشت. 

حرکت کول و یورکی

اشاره به هماهنگی بالای دو بازیکن؛ مثل اندی کول و دوایت یورک در منچستریونایتد. مثلاً پاسی به بازیکن اول داده می‌شد و او (درحالی‌که می‌دانست بازیکن همدسته در مسیر توپ است) از روی توپ می‌پرید تا او به توپ برسد و مدافع به‌اشتباه بیفتد. در انگلیسی به این تکنیک dummy می‌گویند. 

تکنیک

​یک ایرادی که به فوتبالِ ما همیشه گرفته شده، این است که چرا بازیکنان تا این حد حفظ توپ می‌کنند و آمار پاس پایین است. بازیکنان تکنیکی، همیشه بیشتر موردتوجه بودند و تکنیک، راهی برای جلب‌توجه بود. به‌هرحال آنها مهارتی را با تمرین و هوش ساخته بودند که می‌توانست باعث شود به تیمی در جام رمضان یا باشگاهی مهم منتقل شوند. بشخصه در رامسر بزرگ شدم که در جام رمضان‌هایش، دوره‌ای جوانکی لاغر می‌درخشید (و بیشتر دعوا می‌کرد) که اسمش محمدرضا خلعتبری بود و وقتی در شموشک نوشهر چهره شد، اسمش را از قبل می‌دانستیم. 

یه‌پا دو‌پا

توپ را از یک پا، روی پای دیگر آوردن و حرکت به آن سمت. دریبلی جواب‌پس‌داده در سالن، زمین خاکی و کوچه. در چمن، ظریف‌کاری به‌حساب می‌آید و چندان طرفدار ندارد.

برگردون

خلاصه‌ی قیچی‌‌برگردون یا ضربه‌ی آکروباتیک است. حالتی که بازیکن از زمین کنده می‌شود و در حالتی که پاها بالا می‌آید و سر به پایین متمایل می‌شود، به توپ ضربه می‌زند. بدون داشتن مهارت کافی، بازیکن در حالت مضحکه می‌شود؛ تجربه‌ای که همه در کودکی داشته‌ایم. در انگلیسی به آن bicycle kick می‌گویند. 

چکشی

شباهت‌هایی به ضربه‌ی قیچی دارد، با این تفاوت که پا زیاد بالا نمی‌آید و در ارتفاعی پایین‌تر، به صورت چکشی به توپ ضربه زده می‌شود

پلّه

دریبلی بود در زمین‌های خاکی بسیار طرفدار داشت؛ ولی بیشتر نمایشی بود تا کاربردی. توپ را بین دو پا گیر می‌اندازند و بعد به آن ارتفاع می‌دهند که باعث می‌شود از روی بازیکن مستقیم عبور کند. نیمار از این کارها زیاد می‌کند. در انگلیسی به این کار rainbow flick می‌گویند. 

هد شیرجه‌ای

از آن کارهایی که بود که علی دایی به آن شهره بود. سانتری با ارتفاع پایین و عموماً سرعت بالا در نزدیکی دروازه که مهاجم برای رسیدن به آن شیرجه می‌زد. در زمین خاکی یا بدتر روی آسفالت، هیچ منطقی نبود. 

دریبل مشهدی

توضیح توسط یکی از دوستان: بازیکن صاحب توپ بدنش سمت خط طولی زمین باشه، با یه چرخش نوددرجه‌ای به بدن، توپ رو با بغل‌پا، بفرسته سمت دروازه حریف. برکمپ زیاد می‌کرد این کار رو، ممدرضا حیدریان تو سالن هم زیاد انجام می‌داد.

شوت آژاکسی

منظور همان ضربه‌ی رابونا است. در مطلب اصطلاحات فوتبالی خارجی، آن را توضیح دادم: 

رابونا، مهارتی در فوتبال است که بازیکن پای نزدیک به توپ را ثابت نگه می‌دارد و با عبور پای دیگر از پشت پایِ ثابت به توپ، اقدام به ضربه می‌کند. تکنیکی سخت و گول‌زننده که پتانسیل ساخت گل‌های زیبا را دارد. این، یک واژه‌ی اسپانیایی است که به معنی جیم شدن از مدرسه ترجمه می‌شود. ریشه‌ی این کلمه به فوتبالیستی آرژانتینی به اسم ریکاردو اینفانته مربوط است که سال 1948 گلی زیبا از 35 متری به این صورت به دروازه‌ی رزاریو سنترال زده بود. ریشه‌ی دیگری هم برای این کلمه توضیح داده شده است. اینکه از نام خیابانی در بوینس‌آیرس به اسم Rabo del Gallo آمده که بچه‌ها در آن فوتبال بازی می‌کردند و روی همین تکنیک اصرار داشتند. روماریو، ریوالدو، زیدان و لوئیس سوارز به زدن چنین ضرباتی شهرت داشتند. در ایران هم محمد نوازی زمانی مهارت بالایی روی این تکنیک پیدا کرده بود. 

سر توپ

با زدن ضربه‌ای به روی توپ، حریف را به‌اشتباه انداختن. به شکلی که بازیکن مقابل فکر کند دارید پاس می‌دهید و به سمتی متمایل شود؛ اما توپ در اختیار شما است و می‌توانید از اشتباه حریف استفاده کنید. 

دریبل دوطرفه

در زمین کوچک چندان جواب نمی‌داد؛ اما به‌هرحال بی‌سابقه هم نبود. انداختن توپ از یک سمت بازیکن روبرو در امتداد خط طولی و دویدن از سمتِ دیگر او و رسیدن به توپ. احتمال اوت شدن بسیار زیاد بود. 

شوت چرخشی

به شوتی که با داخل پا به آن کات می‌دادند گفته می‌شد. ازآنجاکه فوتبالیست‌های کوچک بسیار تحت‌تأثیر کارتون فوتبالیست‌ها بودند، تلاش می‌کردند در این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشند. حال‌آنکه کات دادن به توپ دولایه در فواصل کوتاه، مصیبتی بود. 

پرتاب علیزاده‌ای

علی علیزاده در فجرسپاسی با پرتاب‌های عجیب‌وغریب خود معروف شد. او بعدها در پرسپولیس و استقلال هم بازی کرد. اگرچه عموماً، اوت را به صورت کاشته در گل‌کوچیک بازی می‌کردند، هرجا که پرتاب اوت با دست بود، کسی بود که «سیس» علیزاده بگیرد.

دریبل سرپا

نوعی از دریبل بود که در ارتفاع بالا، در واقع با عبور توپ از روی حریف مستقیم اتفاق می‌افتاد. کافو در استفاده از این دریبل ماهر بود و بچه‌ها سعی می‌کردند تکنیک‌هایی که شب‌ها در تلویزیون می‌دیدند را در زمین خاکی اجرا کنند. گاهی یک دریبل سرپای باکیفیت، با سوت و تشویق حضار همراه می‌شد. 

دریبل کشویی

 توپ جایی بین دو پا که از هم فاصله‌ی طولی دارند، قرار می‌گیرد. پای عقب، یک‌مرتبه توپ را جلو (به سمت چپ، اگر بازیکن راست‌پا باشد) می‌آورد و بعد از آنجا به راست متمایل می‌کند. این‌طور بازیکن رقیب به سمتی اشتباه می‌رود. البته دریبل کشویی می‌تواند به چند شکل دیگر هم زده شود؛ خصوصیت مشترک همه‌ی این دریبل‌ها این است که در مقطعی کوتاه، توپ به دو جهت مختلف فرستاده می‌شود. به حالتی از این دریبل، دریبل آچاری هم می‌گفتند که در برخی جاها دریبل رونالدینیویی شناخته می‌شد. در این حالت، توپ روی پا قرار می‌گیرد؛ اول پا به یک سمت متمایل می‌شود و بعد به سمت دیگر. 

از دریبل زیدانی تا رابونا؛ نگاهی به حرکات منحصر به فرد در فوتبال و بازیکنانی که آنها را ابداع کردند   شوت خرکی

ضربه‌ای فاقد کیفیت و چشم‌بسته که گاهی ناگهان وارد دروازه می‌شود. 

نوک‌پا

بیشتر در فوتسالی‌ها دیده می‌شد که توپ سنگین داشتند. با توپ‌های لاکی دولایه، معمولاً نتیجه‌ی خوبی نداشت و برخی از محافظه‌کارترها، نوک‌پا زدن را نشانه‌ی فوتبال بلد نبودنِ بازیکن می‌دانستند. 

بغل‌پا

معقول‌ترین شیوه‌ی ضربه‌زدن به توپ. در این حالت، بازیکن بیشترین کنترل را روی ضربه‌ی خود دارد. اگرچه در مسئله‌ی شوت‌زدن چندان نمی‌توان قدرت ضربه را با بغل‌پا بالا برد، می‌توان دقت آن را به‌حد اعلا رساند. 

شوت روبرتو کارلوسی

ضربه ایستگاهی‌های روبرتو کارلوس بسیار با فضای «گردن‌کلفت پندارِ» حاکم در زمین‌های خاکی برای بازیکنان نوجوان جور بود. به همین دلیل همیشه کسی بود که وقتی ایستگاهی می‌شد، به‌قدر یک‌نیمه عقب برود و «سیسِ» روبرتو کارلوس بگیرد. پیش می‌آمد که وقتی این بازیکن حالت ضربه می‌گرفت، یک بازیکن دیگر که به توپ نزدیک‌تر بود، با یک ضربه‌ی کوتاه، بازی را شروع می‌کرد که صدای روبرتو کارلوسِ ماجرا را در می‌آورد. اگر ضربه‌ی روبرتو کارلوسی هم زده می‌شد، خیلی وقت‌ها پنجره‌ی همسایه مقصدِ توپ می‌شد. در واقع، به حالت صورت و دورکش روبرتو کارلوس تنها توجه شده بود، نه اینکه با کجای پا و با چه حالتی به توپ ضربه می‌زند که اصلاً مگر با توپ لاکی دولایه، چنین ضربه‌ای ممکن بود؟ 

بیرون پا

ضربه‌ای سخت که توانایی به‌اشتباه انداختن حریف و گلر را داشت. زدن ضربه با بیرون پا، نیاز به تمرین بسیار داشت و در موقعیت‌های کمی می‌شد از آن به شکلی خوب استفاده کرد. بازیکنانی که تکنیک بالایی داشتند، با زدن چنین ضرباتی، کیفیت خود را به رخ می‌کشیدند. 

روپا

ضربه‌ای با رویه‌ی کفش یا استوک که برای شوت‌زدن از فاصله‌ی نسبتاً دور مناسب بود. 

دریبل زیدانی

دریبل سختی بود

پاس رونالدینیویی

در واقع همان no-look پاس است که از بسکتبال به فوتبال آمد؛ نگاه‌کردن به سمتی و پاس به سمتی دیگر. کسی این پاس را در جهان به رونالدینیو نمی‌شناسد؛ ولی در ایران به این نام معروف شد. 

شوت لاپی

ضربه‌ی چیپ یا پاننکا که زیاد در سایت طرفداری در خصوص آن صحبت شده است

قوانین

قوانینِ نوشته‌ای وجود نداشت. یک سری عُرف بود که گاهی با ورود یک تازه‌وارد از خیابان یا شهری دیگر، ممکن بود به آنی تغییر کند. در بسیاری از مواقع، قانون چیزی بود که فردِ صاحب توپ (اگر توپ چهل‌تکه یا توپ دولایه‌ی جواب پس داده‌ای داشت) می‌گفت؛ او پادشاه مطلق زمین خاکی بود. احسان عبدی‌پور در یکی از داستان‌هایش که همین پایین می‌توانید آن را گوش کنید، خیلی خوب این مسئله را توضیح می‌دهد که چطور با دزدیدن یک توپ میکاسا در محل بچگی‌اش و بردن آن به محله‌ای دیگر، به پادشاه آن محل تبدیل شده بود.  

یارکشی

مثل فصل نقل‌وانتقالات، خیلی از نتایج همان جا رقم می‌خورد. معمولاً دو نفر (در صورت وجود 6 تا 10 نفر) و بیشتر (در صورت وجود بازیکنان بیشتر) مسئول یارکشی می‌شدند. معمولاً معیار خاصی در اینکه چه کسی یارکشی کند وجود نداشت. کسی که گردن‌کلفت‌تر بود یا کسی که مالک یا دروازه توپ بود یا هم کسی که پیش‌تر در همین نشان داده بود بازیکن بهتری است، عموماً می‌توانست روی کاپیتانی و شانس یارکشی حساب باز کند. معمولاً این نفرات سعی می‌کردند بهترین نفرات را همان اول بردارند و روی نخواستنِ نفرات آخر دعوا بود. همیشه هم کاپیتانِ تیم بازنده جا برای جرزنی داشت که «بازیکن خوبا رو خودتون برداشتید». 

برنده‌به‌جا

به مسابقات حذفی می‌گفتند. دو تیم روبرو می‌شوند و تیمی که برنده می‌شود باقی می‌ماند و تیم بعدی به‌جای تیم بازنده به زمین می‌آید. 

توپ بخوره به دوتا تیر گله

ازآنجاکه دنیای کودکانه طوری نیست که لازم باشد بچه با تماشای خوردن توپ به هر دو تیرک ناامید شود، گاهی برخورد توپ به هر دو تیرک، گل محاسبه می‌شد. 

سه تا کرنر یه پنالتی

ازآنجاکه بچه زیاد بود و باید هرچه سریع‌تر تیم‌ها به گل می‌رسیدند که تیم‌های بیرون‌نشسته هم بازی کنند، یک سری قوانین وجود داشت که سعی می‌کرد این وصال را در حداقل زمان ممکن کند. برای مثال بخصوص وقتی تیم‌های زیادی بیرون منتظر بودند که نوبت آنها برسد، از این قانون استفاده می‌شد. همان‌طور که در فوتسال پس از پنج خطا در یک‌نیمه، پنالتی زده می‌شود، در گل‌کوچیک گاهی اگر سه بار تیمی تن به کرنر می‌داد، حریف حق زدن پنالتی داشت. 

توپ آخر، اوت آخر، گل آخر

هوا تاریک شده، احتمالاً مادران یا برادران و خواهرانِ کوچک‌تر چند نفر از بازیکنان سراغشان آمده‌اند. وقت رفتن است و جا برای هیچ مماشاتی نیست. اینجا به فراخور، یک نفر فریاد می‌زند توپ، اوت یا گل آخر. گل آخر، معمولاً چیز رضایت‌بخش‌تری بود؛ چون هرچند زمان بیشتری طول می‌کشید تا زده شود، حداقل یکی از تیم‌ها با لذت به سمت خانه می‌رفتند. توپ آخر، وقتی بود که گل آخر اعلام شده و به درازا انجامیده بود؛ وقت تنگ بود و هر نتیجه‌ای از آخرین موقعیت به دست می‌آمد، کار تمام بود. اوت آخر، کمی پیچیده‌تر بود؛ وقتی بازی تمام می‌شد که توپ به پشت دروازه برود. یکی از دوستان توضیح داد: یادمه اصلاً شوت نمی‌کردیم ما وقتی پشت گل آخر اعلام میشد، نکنه بره بیرون بازی تموم شه!

تیغی

شرطی بازی کردن. وقتی دو تیم روی برد خود شرط می‌بستند. خبری از ضریب و این چیزها هم نبود، هرچقدر می‌گذاشتی، اگر برنده می‌شدی، همانقدر می‌بردی.  

گل‌برگ

دروازه‌بان حق ندارد از نیمه جلو بیاید. 

سه‌کله

بعضی وقت‌ها شروع بازی این‌طور بود که توپ را به هوا پرت می‌کردند و وقتی سه بار به زمین می‌خورد، آنگاه می‌شد برای گرفتنش اقدام کرد.

لایی دوتا حساب می‌شه

به‌خاطر تحقیری که لایی خوردن داشت، اگر دروازه‌بان لایی می‌خورد، گاهی دو گل حساب می‌آمد. 

تنه قانونیه

کسی که اولین بار در زمین‌های خاکی اعلام کرد «تنه قانونیه» نمی‌دانست تیر اولِ چه جنگ طاقت‌فرسایی را شلیک کرده است. برخوردهای خشنی در زمین‌های فوتبال اتفاق می‌افتاد که با گفتن تنه قانونیه، قرار بود مسئله جمع شود. اینکه برخورد اتفاق افتاده، تنه بوده، ضربه بوده، سد راه بوده یا هرچیز دیگر، دیگر ماجرا دیپلماسی بود و گاه چند مشتی که رد و بدل می‌شد تا نظر غایی، مشخص شود. 

مستند کوتاه زمین خاکی با موضوع و محوریت حمایت از کودکان بااستعداد فوتبال / کاری از: سید علیرضا زارعی

اوت با پا

به حالت شکایت گفته می‌شد؛ مثلاً ممکن بود فردی تازه به یک زمین آمده باشد و دست به خطای بزرگ یعنی شروع بازی از خط طولی با پرتاب دست زده باشد. در آن هنگام، ناگهان چند رگ کردن از چند نوجوان بیرون می‌زد و چند صدای دورگه، اعلام می‌کردند که در این زمین، اوت با پا است. 

یه‌پا ثابت

موقع پنالتی در گل‌کوچیک، قانونی گاهی رعایت می‌شد که گلر باید یک پا را به یکی از تیرک‌ها می‌چسباند و تنها از پای دیگر می‌توانست برای دفع توپ استفاده کند. در واقع محدوده‌ی عملکرد گلر کم و شانس گلزنی بیشتر می‌شد. 

لا تیری 

وقتی نفرات برای بازی تیمی کافی نبودند و مثلاً فقط دو نفر در کوچه بودند؛ یکی از بازی‌ها این بود که فاصله‌ی بین دیوار و تیر برق را دروازه در نظر بگیریم. هرکس که می‌تواند تک‌ضرب از فاصله‌ای دورتر توپ را از این فاصله عبور دهد، می‌توانست پُز بدهد که بهتر از بقیه است. 

سه پاس

اصرار وجود داشت گاهی که باید سه پاس در ابتدای بازی داده شود. یعنی تا پاس سوم، بازیکنان حریف حق ورود به زمین رقیب را نداشتند. 

لب جوب بازی 

بسیار به دیواری شباهت داشت. دوستی توضیح داد: کوچه‌ها به‌خصوص تو تهرانپارس همه جوب داشتن. توپ می‌خورد لب جوب و برمی‌گشت تو آسفالت خیلی وقت‌ها. ولی یه وقتی، با تیم یه محل دیگه بازی می‌کرد که جوبش از این کوچیکا بود، بعد زیر بار نمی‌رفتن و این قانون رو قبول نمی‌کرد. یا مثلاً بچه‌های نارمک هم قانون لب‌جوب نداشتن اما تو تهرانپارس این قانون اصولاً اجرا می‌شد.

بازی به ۲

برنده حتماً باید با دو اختلاف برنده می‌شد. این می‌توانست 2-0 یا 4-2 باشد. باتوجه‌به اینکه همیشه تیم یا تیم‌هایی بیرون بودند، اگر نتیجه کش‌دار می‌شد، بازی را به هم می‌زدند. مثلاً حکم می‌کردند تیمی که یه گل جلو باشد یا تیمی که گل بعدی را بزند، برنده است و تیم بازنده بیرون می‌آید. 

مساوی جُف تیم بیرون

از قوانین سخت‌گیرانه بود که وقتی دو تیم یا بیشتر بیرون بودند، گاهی اجرا می‌شد. مثلاً دو تیم نمی‌توانستند در زمانی مقرر یا طولانی (بنا بر حس دنبال‌کنندگان) به گل برسند یا اگر قرار بود اختلاف دو باشد، بازی 1-1 می‌شد؛ در این موقع ممکن بود حکم این شود که هر دو تیم بیرون بیایند و دو تیم بعدی به زمین بروند. 

هند گل گله

نوعی اعلام آوانتاژ بود. به این معنی که اگر در مسیر رفتن توپ به دروازه، توپ با دست بازیکن مدافع خورده باشد، اهمیتی ندارد و گل محاسبه می‌شود. 

کت‌بسته یا کتف‌بسته

توپ به دست برخورد کرده؛ اما دست در حالت طبیعی بوده و هند نیست. البته این یک ادعایی بود که باید ثابت می‌شد. 

دروازه‌بان ثابت

معمولاً کسی که در فوتبال کیفیت کمتری داشت را دروازه‌بان می‌کردند. بعد وقتی پنالتی می‌شد، یکی از بازیکن‌های دیگر که توانایی بیشتری داشت می‌خواست در دروازه بایستد که بازیکنان حریف با گفتن اینکه دروازه‌بان ثابته، این حیله را نقش‌برآب می‌کردند. 

شوت یه ضرب

یک بازی دونفره است. هر نفر مقابل دروازه خود ایستاده و وقتی توپ می‌آید، حق زدن یک ضربه دارد. همین‌طور کسی حق دروازه‌بانی ندارد و اگه شوت بازیکن حریف حتی از فاصله‌ی دور وارد دروازه شود، یک گل برای او محاسبه می‌شود. وقتی بقیه بدقولی می‌کردند و دیر می‌آمدند، دو نفر اولی که به زمین می‌رسیدند این‌طور خود را گرم می‌کردند.

طرفین وسطین

به دلایل زیادی، ممکن بود مسابقه نیمه‌کاره باقی بماند. دعوا، خطای سنگین روی یک بازیکن، بارش باران، حمله‌ی همسایه‌ها به زمین مسابقه و خیلی چیزهای دیگر. گاهی مسابقه با دراپ بال (گاه به اشتباه دراف بال تلفظ می‌شد) شروع شود که گاهی به صورت اصطلاح عجیب «طرفین وسطین» این کار انجام می‌شد. «طرفین وسطین» اصطلاحی در ریاضی و در مبحث کسرها بود. به این کار، جمبال هم گفته می‌شد.

گزارش فوتبال اُسُّ و ُقسِّ دار

از اصطلاحات خاص بهرام شفیع بود که تا حد زیادی به زمین‌های خاکی هم رسید. همیشه یکی بود که فوتبالش خوب نبود، معمولاً عینکی بود و به‌جای بازی‌کردن، وظیفه‌ی بی‌اهمیتِ گزارش را برعهده می‌گرفت. این اصطلاح شفیع که به هزار یک‌جور غلط تلفظ می‌شد (اس و قوس دار - عس و غوص دار - اُستُ قوس دار و ...) از توصیفات محبوب برای تشریح یک ضربه‌ی محکم بود. داستانی جالب پشتِ این اصطلاح عجیب‌وغریب وجود دارد:

بهرام شفیع وقتی بچه بود، یک‌مرتبه کفشش را تحویل کفاش می‌دهد که دوخته شود. کفاش کارش را می‌کند و موقع تحویل، به بهرامِ کوچک می‌گوید: پسرجون کفش‌ت رو "اُسُّ و ُقس دار" دوختم، خیالت راحت باشه. شفیع هم این‌طور برداشت کرده که این واژه یعنی محکم دوخته شدن کفش و این‌طور آن را وارد ادبیات گزارشگری کرد. «اس و قس» اصطلاحی شیرازی به معنی پایه و اساس است. برای مثال بیژن سمندر، شاعر شیرازی، یک مرتبه در شعری سروده بود: 

مِی زیرش بُوتُونیس مِی روش بُولُیو نیس نَپِه با اُسُّ و ُقسِّه نَه کِه شُلِه و شُلُمبِه گل مدرسه‌ای

به گلی گفته می‌شود که شبیه به گلی آموزش‌داده‌شده در مدرسه فوتبال زده شده باشد. با چند پاس، درحالی‌که انگار مدافعی نیست که مزاحمتی ایجاد کند و بعد گل. تیمی که چنین گلی می‌خورد، خوب دفاع نکرده است. انگار بودونبود مدافع، تغییری به وجود نیاورده است. 

زوزه‌کشان

به ضربه‌ای محکم که صدای زوزه‌ی توپ را درآورده باشد، زوزه‌کشان می‌گفتند. اغراق، در این زمینه بیداد می‌کرد. 

هیچی از ارزش‌هامون کم نمیشه

«اگر این نتیجه هم عوض بشه، هیچی از ارزش‌های بچه‌های ما کاسته نخواهد شد»؛ این را جواد خیابانی بعد از گل خداداد به استرالیا در ملبورن گفت. این جمله، وارد ادبیات فوتبال زمین‌های خاکی هم شد. 

گازانبری

به قطع توپ یا حمله‌ی حریف از دو سمت گفته می‌شود. 

کل‌کل فوتبالی

این بخش می‌توانست بسیار مفصل‌تر باشد؛ اما هدف از این مطلب، در واقع این نبود. بااین‌همه سعی کردیم یک سری اصطلاحات مهم در این زمینه که در کامنت‌های کاربران سایت طرفداری نیز به چشم می‌آید را لیست کنیم. 

اسنپ کاپ

اشاره به ماجرای سوپرجام سال 97 دارد که چون استقلال در تهران نبود و حاضر به مسابقه نشد، به شوخی گفته شد با اسنپ تحویل ساختمان باشگاه پرسپولیس داده شده است. 

کوپا امجدیه

اشاره به قهرمانی اول استقلال (تاج) در جام باشگاه‌های آسیا در سال 1970 دارد که بازی‌ها به صورت متمرکز در ورزشگاه امجدیه (شیرودی فعلی) برگزار شده بود. چون استقلال با تنها چهار بازی به قهرمانی این مسابقات رسید، برخی آن را چندان رسمی نمی‌دانند و این‌طور مسخره می‌کنند. هرچند کنفدراسیون فوتبال آسیا این جام را رسمی می‌داند و همین باید معیار باشد. 

۶تایی

اشاره به مسابقه‌ی بین پرسپولیس و تاج در سال 1352 دارد که بازی با نتیجه‌ی دور از انتظار 6-0 به نفع پرسپولیس به پایان رسید. به همین دلیل، پرسپولیسی‌ها برای تحقیر طرفداران یا بازیکنان حریف، این لقب را روی آنها گذاشته‌اند. پیشتر در طرفداری به این بازی پرداخته‌ایم. 

نشان‌دادن عدد 4 

در مقطعی ۱۴ماهه، استقلال توانست در چهار بازی رسمی پرسپولیس را شکست دهد. چنین چیزی در تاریخ دربی در دهه‌های اخیر سابقه نداشت. به همین دلیل استقلالی‌ها، عدد چهار را با چهار انگشت، به پرسپولیسی‌ها نشان می‌دهند. البته این بین یک مسابقه 2-2 مساوی شد؛ اما مسابقه‌ی رسمی نبود. ذکر این نکته هم بد نیست که یک‌مرتبه هم بین 48 تا 49 همین اتفاق افتاد - هرچند این بین، دو مسابقه با رأی کمیته انضباطی 3-0 شده بود.

سکه لای گز

اشاره به مقطع قهرمانی‌های پیاپی سپاهان در لیگ برتر دارد که این شائبه وجود داشت که با سکه لای گز برای داوران، این قهرمانی‌ها به‌دست‌آمده است. 

زبان‌های دیگر ایرانی گل دان گلا

در ترکی به وقتی گفته می‌شود که دروازه‌بان از این سمت زمین به آن سمت شوت می‌زند و مستقیم گل می‌شود. 

پاچارا

ترکی؛ لایی به ترکی

گل دان دالی

ترکی؛ ایستادن پشت ضربه پنالتی

حسن سوخدو

ترکی؛ توضیح یکی از دوستان: ضرب‌المثل ترکی است و برای وضعیت هرکی‌هرکی به کار میره و شبیه به‌اصطلاح هردمبیل است. به گل‌هایی که تو شلوغی محوطه جریمه هرکس ضربه‌ای به توپ می‌زنه و یهو توپ گل میشه، میگن حسن سوخدو! 

رِوار تِ دِیِسهِ

تالشی؛ یعنی رودخانه‌ نگاهت می‌کنه، طوری ضربه رو بزن که داخل آن بیفتد! (برای وقت تلف کردن، وقت تیم جلو است) 

قره پنارته

از قوانینی بود که دوستی خراسانی گفت در منطقه‌ی آنها رواج داشت؛ اینکه اگه توپ خیلی محکم شوت زده شود و سوت آن در بیاید، پنالتی به ضرر تیمِ ضربه‌زننده گرفته می‌شد. 

با تشکر از بچه‌های طرفداری و کانال Said and Done که جمع‌آوری این مطلب، بی کمک آنها میسر نبود. 

اخبار داغ

اولین عکس از علیرضا بیرانوند بعد از بازگشت از بیمارستان حرکات عجیب کنعانی زادگان پس از اخراج مقابل ازبکستان مارسلو بروزوویچ هم‌تیمی جدید کریستیانو رونالدو می‌شود استوری معنادار کاپیتان یوونتوس؛ پایان راه یا تکذیب شایعات؟ باخت عجیب لهستان و بوسنی مقابل تیم‌های گمنام در مقدماتی یورو

منبع: طرفداری

کلیدواژه: زمین های خاکی روبرتو کارلوس همین دلیل سعی می کردند گفته می شود وجود نداشت سمت دروازه دروازه بان گفته می شد علی اصغری زمین خاکی معروف شد زدن ضربه یک مرتبه یک بازی بازی ها ضربه ای زیر توپ فاصله ی ی بازی توپ ها ی محکم دو تیم تیم ها ضربه ی بچه ها توپ رو وقت ها گل آخر ی ضربه دو نفر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۳۹۱۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کار بازیکن پرسپولیس حیرت انگیز بود | با این سبک بازی اوسمار نمی تواند سرمربی باشد

به گزارش همشهری آنلاین امیرحسین اصلانیان درباره پیروزی پرسپولیس مقابل نساجی در هفته بیست‌وششم لیگ برتر فوتبال، اظهار داشت: بردن نساجی در قائمشهر کار بسیار بزرگی بود و کار حیرت انگیز اورونوف کمک زیادی برای پیروزی در دیدار به سرخ‌پوشان کرد. متأسفانه در ترکیب پرسپولیس خلاء وجود دارد و برخی نقاط به خوبی پوشش داده نمی‌شود و همین باعث می‌شود که نساجی تا آن اندازه به دروازه پرسپولیس نزدیک شود.

وی افزود: با وجود تمام احترامی که برای نساجی قائل هستم، اما باید بگویم که آن‌ها شانس پیروزی مقابل پرسپولیس را نداشتند. مهدی ترابی بازیکن خوبی است، اما متأسفانه یک مکمل در کنار خود ندارد. هرچقدر که پیش می‌رویم بازیکنان ایرانی کیفیتشان پایین‌تر می‌آید و فقط و فقط دست دلال برای فروش بازیکنان دیده می‌شود. علناً می‌بینیم که یک بازیکن چه قرمز و چه آبی و چه هر رنگی ۵ الی ۱۰ میلیارد می‌گیرد، اما کیفیتش در حد صفر است.

*اخراج رفیعی می‌توانست به قیمت از دست رفتن قهرمانی تمام شود

پیشکسوت تیم فوتبال پرسپولیس در ادامه تصریح کرد: باید دست دلالان در فوتبال کوتاه شود. همین دلال‌ها باعث شده‌اند که یک عده بازیکن بنجل در فوتبال ایران پول‌های نجومی بگیرند. سبک بازی پرسپولیس فعلاً طوری نیست که بخواهیم بگوییم برای فصل بعد هم با همین کادر پیش برویم. اوسمار باید با دقت بیشتری کار کند و بداند که این سبک از فوتبال کارساز نیست. اخراج رفیعی می‌توانست به قیمت از دست رفتن قهرمانی تمام شود. یک بازیکن باتجربه نباید چنین اشتباهاتی را مرتکب شود.

وی در ادامه در رابطه با دیدار بعدی پرسپولیس مقابل هوادار در هفته بیست و هفتم لیگ برتر فوتبال، بیان داشت: هوادار تیم خوبی است و می‌تواند برای پرسپولیس به چالشی جدی تبدیل شود. باید روی میل هجومی پرسپولیس بیشتر کار شود تا ان‌شاءالله در پایان فصل به مشکل نخوریم. به نظرم پرسپولیس شانس زیادی برای قهرمانی دارد و قطعاً استقلال امتیاز از دست خواهد داد و اینگونه نیست که بتواند از ۴ بازی پیش رو تمام ۱۲ امتیاز را کسب کند. ما بازی‌های مهمی تا پایان فصل داریم و باید برای تمام آن‌ها برنامه‌ریزی کنیم تا ان‌شاءالله قهرمانی را به دست بیاوریم.

*بعید نیست مدیریت پرسپولیس هم تغییر کند

پیشکسوت تیم فوتبال پرسپولیس در پایان در خصوص بحث تغییر مدیریت باشگاه توسط مالک، خاطرنشان کرد: به نظرم وقتی این اتفاق در تیم رقیب می‌افتد باید این احتمال را بدهیم که در پرسپولیس هم به همین راحتی‌ یک مدیر تغییر کند. به هر حال پرسپولیس الان با یک سری سیاست‌های جدید در حال شکل گیری است. درویش مدیرعامل خوب و بزرگی است و عملکرد خوبی برای پرسپولیس ثبت کرده. امیدوارم هرچه که به نفع باشگاه است همان رخ دهد.

کد خبر 850255 برچسب‌ها ویژه ورزشی باشگاه پرسپولیس

دیگر خبرها

  • اختلافات بین کادر فنی و مدیرعامل به استقلال ضربه زد/ ناهماهنگی دفاع آبی‌ها در نبود رافائل سیلوا
  • سردار آزمون جانشین‌هایش در فوتبال ایران را انتخاب کرد
  • کار بازیکن پرسپولیس حیرت انگیز بود | با این سبک بازی اوسمار نمی تواند سرمربی باشد
  • ضربه ناک‌اوت نوشاد عالمیان در جده
  • درگیری شدید ۲بازیکن بعداز بازی استقلال چه بود؟
  • کامیابی‌نیا: چشمی 3 بار باید اخراج می‌شد/ حامدی‌فر به آینده خودش و استقلال ضربه زد!
  • ربیعی: به استقلال تبریک می‌گویم اما حق تیمم باخت نبود
  • علیرضا فغانی در کنار داوران بین المللی فوتبال ایران
  • کار سختی در جام کافا داریم/ملی پوشان تاکتیک پذیر هستند
  • مورد عجیب عبدالله